جعفر محمدی؛ روحانی: نگذاشتیم قحطی شود؛ این یکی از تلخترین تیترهاست، نه به خاطر اینکه قحطی نشد که خدا را شکر که نشد، بلکه به این دلیل که خبر مهم رئیسجمهور این است!
غمانگیز است؛ کشوری مانند ایران پر است از امکانات انسانی و طبیعی و قاعدتاً باید دغدغههای والاتری در آن موج بزند مثل ارتقاء محیطزیست، افزایش سطح رضایتمندی و شادی در جامعه، اختراعات و اکتشافات جدید و … افتخار رئیسجمهور این است که قحطی نشد!
ما در ایران درگیر این هستیم که قحطی نشد ولی در عربستان از رویایی به نام شهر آیندهنگر نئوم صحبت میکنند که قرار است با مساحتی بیش از 33 برابر نیویورک، تکنولوژیکترین شهر جهان باشد یا در امارات به طرح هایپر لوپ فکر میکنند که قرار است کالا و مسافران را از طریق کپسولهای درون لولههای ویژه با سرعت 1200 کیلومتر در ساعت جابجا کنند یا ترکیه در اندیشه آن است که چگونه میتواند رکورد فرانسه در جذب گردشگر را به نام خود تثبیت کند و …
جنس دغدغههای ملت بزرگی چون ایران که صاحب یکی از بزرگترین تاریخها و تمدنها و فرهنگهاست، بهجای رشد و توسعه و تعالی، به حد نان شب تنزل کرده است و افتخار رئیسجمهورش این شده که قحطی نشد!
آبراهام مازلو، روانشناس انسانگرا، نیازهای آدمی را در یک هرم صورتبندی کرده است. بر این اساس، مادامیکه نیازهای قاعده هرم برآورده نشود، حرکت انسان به سمت نیازهای بالاتر انجام نمیشود.
به هرم نگاه کنید: قاعده هرم، نیازهای زیستی را در بر میگیرد، مانند خوردن و آشامیدن و سرپناه. هر چه به طبقات بالاتر هرم میرویم، نیازها، متعالیتر میشوند. کسی که آبی و نانی و سرپناهی یافت، دغدغهاش امنیت خواهد بود و بعد از آن به امور انسانیتری چون عشق، احترام و خودشکوفایی خواهد پرداخت و توسعه خواهد یافت.
وقتی دغدغه دهها میلیون نفر این است که آیا حقوقشان خواهد توانست تا آخر ماه، غذا یا اجاره مسکنشان را تأمین کند، چگونه میتوان از چنین جامعهای خواست عشق و احترام و تحقیق و دانشاندوزی و تعالی فردی و اجتماعی در برنامه زندگیشان داشته باشند؟